سالهاست که جنگ قدرت جهت رسیدن به هیچ و پوچ در شهرک ما در جریان است . شاید هم چیزهایی هست که ما نمی دانیم . هرچند که عده ایی به ذن خود خواسته یا ناخواسته در هر دوره ایی با شعار قانون یا مردم از آب گل آلود به نفع خود بهره می برند. و بیچاره مردم که در این بازیها تنها عروسک خیمه شب بازی هستند و برای رسیدن به اهداف فقط و فقط به رای شان نیاز است. پس از پوست اندازیهای چند ساله خوشحال شدیم که با تلاش و کوشش جمعی ودرک موقعیت حساس اجتماعی مان تعدادی انسان شریف با احساس مسئولیت از سرنوشت شهرک بسیاری از امتیازات اقتصادی و اجتماعی خود را کنار گذاشته تا با تدبیر و همگرایی و عقل جمعی مسائل و مشکلات شهرک را بدون هیچ چشم داشتی بررسی و رفع نمایند. اما متاسفانه افراد دیگری نیز هستند. که فقط به آمال و آرزوهای خود جهت مقاصد خاصی می اندیشند. افرادی که کاری به درایت خلوص نیت یا صداقت ندارند. و کلا با هر پدیده ایی که باب میلشان نباشد مخالفن . و با وجود حضور در مرکز قدرت به علت نداشتن تسلط لازم برای رسیدن به اهداف شوم خود از هیچ ابزاری برای خسته کردن و بی انگیزه کردن افراد شایسته دریغ نمی ورزند. و متاسفانه اینگونه افراد که زبان چرب و نرمی هم دارند و در شهرک لابی های خاصی نیز برای حمایت افراد ساده دل ایجاد می کنند. تمام سعی خود را می کنند. با قانونی جلوه دادن خواسته های خود اذهان عمومی را متوجه خود سازند تا رای لازم را کسب نمایند.
راز موفقیت ایشان متاسفانه در استفاده از احساسات مردم و فریب دادن برخی از مالکین و ساکنین با لفاظی ها و نامه نگاریهای بی حد و مرز است.
متاسفانه با این اعمال شاهد دلسردی و بی انگیزگی بهترین فرزندان این شهرک جهت خدمت به مردم بوده و هستیم. و کار را به جایی کشانده اند. که هیئت مدیره کارآ و دلسوز منتخب مردم. با همه تلاش پیگیر و شبانه روزی خود به خاطر سنگ اندازیها و بی حرمتی های ایشان مجبور به استعفا شوند.
که البته مردم نیز در انجام اعمال ایشان بی تقصیر نیستند. چون با انتخاب خود در مجمع عمومی در واقع فرصتی را برای بروز چنین افرادی فراهم کرده اند.
مطمعنا با وجود چنین افراد انارشیستی شهرک هیچوقت رنگ آرامش و امنیت را به خود نخواهد دید و باز متاسفانه باید اعلام نمایم . علی رغم خواسته قلبی ام شاهد انتخابات جدیدی در 45 روز آینده خواهیم بود. که به جز اتلاف وقت وهزینه برای مردم هیچ سود دیگری ندارد.
راه دیگر البته آن است سر در لاک خود فرو بریم تا هر آنچه می خواهد بشود و سرمایه ما و فرزندان مان اندک اندک به تاراج رود. ویا جای دیگری را برای سکونت برگزینیم. چون این تن بیمار را دیگر یارای نبردی برای هیچ نیست. خدا حافظ لاکانشهر.....................